چه در دل من ...

نمی دونم از کدوم ستاره می بینی منو .... الهم عجل لولیک الفرج .....

چه در دل من ...

نمی دونم از کدوم ستاره می بینی منو .... الهم عجل لولیک الفرج .....

خودخواهی ادمی

به نام خداوند بخشنده ی مهربان  

گاهی مواقع میگم : چرا ؟؟؟

اصلا چرا اینجام ؟ بودن توی این دنیا چه ارزشی داره ؟ نهایتش جامون جاییه که خیلیا بهش رسیدن .... ولی جدا ازین حرفا , برا بودن و زندگی کردن سر و دست می شکنمو اصلا ... به هیچ وجه دوست ندارم و نمی خوام , بمیرم ...

چرا با وجود اینکه تو کالبد جسمی خودمم و روح خودمو دارم,خودمو نمیشناسم و گاهی حس می کنم اصلا خودم نیستم , گاهی جوری رفتار می کنم که انگار آدم نیستم !!!

از خیلی چیزا بدم میاد , بعضی رفتارا برام قابل تحلیل نیست !  ولی ... زاییده ی همشون خودمم ...

معمولا یادم میره , هر عملی یه عکس العملی داره ...!!!؟ آخه دوست دارم همه خوب باشن و بهم احترام بذارن و هر کاری دلشون میخواد نکنن ! ولی خودم , هر کار عشقم کشید ... بکنم !!!

از آدمایی که همش بفکر خودشونن و دیگران و نمی بینن متنفرم !!! ولی خودم بیشتر از اونچه که فکرشو بکنم بفکر خودمم ... و اصلا نمی دونم ... معنی  همنوع دوستی چیه ؟ یا اصلا انسان دوستی یعنی چی ؟؟؟

همیشه حق با منه و بقیه لجباز !

همه با اخم و تخم جوابمو و می دن و اخلاق گندی دارن ... ولی من کاملا خوش اخلاق !

همیشه حرف درست و من میزنم و بقیه فقط اشتباه می کنن !!

من خوبمو , همه بد ...

من آدم خوبم و همه بدجنس !!!

من آدمم و بقیه ...!!!؟

نهایت نهایتش اینکه , مسلمه من باید هوای خودمو داشته باشم , هر چند غیر منطقی باشه ...

 آخه ...من ... منمو , بقیه ... بقیه ...!!!