چه در دل من ...

نمی دونم از کدوم ستاره می بینی منو .... الهم عجل لولیک الفرج .....

چه در دل من ...

نمی دونم از کدوم ستاره می بینی منو .... الهم عجل لولیک الفرج .....

رو ستاره پا می زاری ...

بسم الله الرحمن الرحیم ...

مثه شب پر از ستاره  

مثه مهتاب پرخوابی ...

مثه پروانه لطیفی  

 رنگ آسمون آبی

چشاتو که هم میزاری  

آسمون دلش می گیره

ماه میره تو هاله ی غم  

 خنده رو لبش می میره ...

تا میای تو خلوت من  

 رو ستاره پا می زاری

میری و یه دریا گریه  

 توی چشمام جا میزاری ...

تو رو خوندن تو ترانه  

 تو رو تا همیشه داشتن ...

آرزوی قلب من بود  

توی قلبت ریشه داشتن ...

آرزومه ... آرزومه ...

 تو رو داشتن ... تو رودیدن... 

 سر رو شونه هات گذاشتن ...

گریه کردن ... گریه کردن ....  

بی بهونه ... بی بهونه ...

                                                                                        

بازم حرف و بازم نوشتن و بازم صدای خورد شدن استخونای صفحه کلید که انگاری دارن تاوان غصه های منو پس میدن ...

کاش بشه پیدات کرد و اومد پیشت ...

یه جایی نزدیک آسمون ...

جاییکه بشه دیدت ... جایی که بشه حست کرد ... خیلی دوست داشتم برا تو بنویسم از تو بگم ولی ...

نه میشه گفت ، نه میشه نوشت ...

همیشه دوست داشتم برا دلم بنویسم و یه دفتر و پر دلنوشته هام واسه تو کنم اما... واژه ها باز برای بیان احساسم کم میارن ...

واژهای دنیا نمی تونن خنده هاتو ، چهره ی زیباتو توصیف کنن ... ما آدما انقدر زمینی شدیم که آسمون و یادمون رفته ... آسمونیا رو یادمون رفته ...

یا شایدم واسه دور بودنمونه که ازشون بی خبریم ؟؟؟

تو ترانه هامون از آسمون میگیم از عشق می گیم ولی باز نهایت نهایتش به زمین می رسیم ...

همه چی برا ما زمینی شده... عشق و واسه زمین می خوایم ... دل و واسه زمین می خوایم ...همو واسه زمین می خوایم ...

حتی ...  خدا رو هم واسه زمین می خوایم ... کاش زمینی بودنمون فقط واسه آسمون باشه ... زمین و واسه آسمونش بخوایم ...

زمین واسه ما فرداست زمین واسه ما آرزوإ .. اما ...

زمین برخلاف آسمونه ... اینجا اگه اونجور که دیگران هستن نباشی ، بی کلاسی ...  اینجا برا باکلاس بودن باید اعتقاداتتو پنهون کنی باید دروغ بگی ...باید نشون بدی متفاوتی ...

اینجا انجام دادن بعضی کارا واسه خیلیا امل بازیه !!!

اینجا آدما یه جور دیگه آروم میشن ... هر چند .... بازم ادعا می کنن که آروم میشن ...

اینجا اگه پول نداشته باشی می میری... اینجا هرچقدم باشی انگاری نیستی ... اگرم باشی به خاطر داشته هاته که هستی نه برای خودت ...

اما میگن اونجا که تو هستی ... همه همونی هستن که نشون میدن ، همونی هستن که بودن ... میگن اونجا پول معنی نداره ... میگن اونجا اگه باشی تا آخرش هستی و...

میگن اونجا روشن و آبیه ، میگن آدماش نور دارن ... ولی اینجا تیره و خاکستریه ... خیلی کمن آدمایی که اینجا نور داشته باشن ...

من که اونجا نیومدم ... ندیدم ...

کاش بازم بیای تو خوابم من از اینجا  بگم و توأم از اونجا ...

هر چند حقم داریم آخه ما اینجا بدنیا میایم بزرگ میشیم جدایی ازش برامون سخته ولی باز به گفته ی تو ...

 برا جدایی که خیلی سخته گاهی مجبوری وباید ازدلت دل بکنی ...

ولی باز کی میشه روزی برسه که مثه تو راحت دل بکنم ... فقط در عرض یک لحظه ... فقط تو یه نفس ...

من حرف دلمو می زنم آخه دوست ندارم غم دلم ناگفته بمونه ... میخوام از چشمای تو بگم ازنگاه تو ...از آرامش همیشگیت ... نشونی تو همین جاست فقط کافیه پی اشکامو بگیرم ...

اشکای من از دلم میاد پس نشونی تو همون جاست ...توی ذهن من .. توی قلب من ... تو تمامی خاطراتم ...

من آسمون و خیلی دوست دارم وخیلی دوست دارم ازش بگم آخه بازم میگن ... تو اونجایی ... راهشو بگو ... تا بشه بیام پیشت ... خواب من مثه تو نیست ، یعنی من مثه تو نمی خوابم و هنوز نخوابیدم...

آخه من هر وقت می خوابم بیدار میشم ... منم یه خواب ابدی می خوام تا باهاش آروم شم ...

آرزوی دل من دیدن توإ... همونجایی که همیشه تو خوابو خیالم هستی ... یه جایی پر ابر ... یه جایی پر از ستاره ... یه جایی دور از زمین ...

یه جایی نزدیک آسمون ...

با توأم ابر مسافر ...

گریه ها رو خنده ها کن ...

دنیا دیواره و زندون ، منو از خودم رها کن ...

کاش شبو ازم بگیری ...اسم فردا رو صدا کن

اینجا شلاقه و زنجیر...اینجا آسمون کوتاهه ...

اینجا سقف آرزوها بعه بلندیه یه آهه...

با توام ابر مسافرکه تنت داغ زمینه

روی آفتاب و نپوشون بذا دنیا روببینه ...

ما می خواستیم از ترانه ...واسه هم خونه بسازیم ...

مثه عاشقای قصه دل به آسمون ببازیم ...

            ...............

بذا دنیا روببینه اونکه آفتابی ترینه ...

اونکه بارون میشه هرشب روتن گلا میشینه

اونکه ابری می شه گاهی ، توچشای گریه آلود ...

اونکه بارونیه جنسش اونکه عاشق زمین بود ...